سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تفکر ناسیستمی!

ملانصرالدین سه هزار سک? طلا از تیمور لنگ گرفت و در عوض قول داد طی سه سال به خرِ او خواندن یاد بدهد.
یکی از رفقای ملا به او گفت «این چه قول و قراری بود گذاشتی؟ اگر از عهد? آن برنیایی تیمور گوش تا گوش سرت را می‌بُرَد.»
ملانصرالدین گفت «نگران نباش! تا سه سال بعد یا خر تیمور مُرده یا خودِ تیمور یا من.»

من فکر می‌کنم ما در برخی از جنبه‌های زندگی مثل حکایت بالا عمل می‌کنیم.

حاصل این دیدگاه: هیچ کاری به‌انداز? کافی برایمان جدی نمی‌شود، در هیچ کاری به انداز? کافی رشد نمی‌کنیم و از هیچ کاری به انداز? کافی نتیجه نمی‌گیریم.

شاید رشد ما در گروی این باشد که در هیچ کاری روی مُردن خر و صاحب خر و خودمان حساب نکنیم.

 

شاهین کلانتری