سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آموزش فروش: اجتناب از افکار منفی

?

 نگرش مثبت یک امر ضروری برای موفقیت در کسب و کار و فروش است. این مطلبی است که تحقیقات مختلف نیز آن را به اثبات رسانده است:

در تحقیقاتی که در دانشگاه هاروارد بر روی 4375 نفر که کار خود را به علت عدم انجام وظایف از دست داده بودند انجام شد مشخص شد که تنها یک سوم آنها مشکل مهارت یا عدم دانش نسبت به کار داشته اند و علت شکست دو سوم دیگر نگرش منفی بوده است.

در تحقیقاتی که توسط دکتر مارتین سلیگمن پدر روانشناسی مثبت گرا در دانشگاه پنسیلوانیا بر روی فروشندگان بیمه انجام شد این نتیجه حاصل شد که افراد خوش بین در سال اول کار خود 37 درصد بیشتراز افراد بد بین فروش داشته اند.

بزودی در مورد نگرش بیشتر خواهیم گفت اما در این نوشتار می خواهیم بررسی کنیم که چگونه می توانیم ذهن خود را مدیریت کنیم و از ایجاد و رشد نگرش منفی در ذهن خود پیشگیری کنیم.

 دشمن نگرش مثبت دو چیز است:

1?افراد منفی

برخی از افراد هستند که نگاهی بدبینانه به دنیا و زندگی دارند. هر قدمی که می خواهید بردارید سعی می کنند با تاکید بر نکات منفی شما را منصرف کنند. ساده ترین و بهترین کار دوری از این افراد است. اما ممکن است همیشه هم دوری مقدور نباشد مثلا اگر یکی از بستگان درجه اول شما منفی باف باشد امکان دوری گزیدن از او کار ساده ای نیست. اما سخنانی که افراد منفی باف بر زبان می آورند نتیجه افکار منفی آنهاست. بنابراین اگر راه مقابله با افکار منفی را یاد بگیریم مقاومت خود را در مقابل حرفهای افراد منفی نیز بالا برده ایم.

2? افکار منفی

افکار منفی افکار ناخواسته ای است که از ذهن می گذرد. جلوی آمدنش را نمی توان گرفت اما خوشبختانه می توان جلوی نشستن و ماندگار شدنشان را گرفت. انسان خودآگاهی دارد یعنی می تواند افکار خود را بررسی کند و درستی یا نادرستی آنها را تشخیص بدهد.

روانشناسان پیرو مکتب شناخت درمانی مانند دکتر دیوید برنز این افکار را دسته بندی و نام گذاری کرده اند تا راحت تر بتوانیم آنها را مورد بررسی قرار بدهیم. آنها این افکار را ناشی از خطای شناخت می دانند زیرا در این افکار منطق وجود ندارد.

   اجتناب از این افکار کار ساده ای نیست اما متخصصین شناخت درمانی با دسته بندی این افکار به ما کمک کرده اند که بتوانیم آنها را شناسائی کنیم و خطای منطقی آنها را تشخیص بدهیم.

فکر همه یا هیچ:

 گاهی از اوقات فکر می کنیم که اگر چیزی را به دست نیاوریم دنیا به آخر می رسد.

“اگر با فلانی ازدواج نکنم زندگی بی معنا خواهد بود.”

“اگر در این کار شکست بخورم دیگر کاری از دست من بر نخواهد آمد.”

گاهی از اوقات هم فکر می کنیم که یک چیز باید تمام و کمال بدست بیاید وگرنه اصلا بهتر است که نباشد. مثلاً در یک قرارداد فروش تمامی خواسته های ما باید برآورده شود وگرنه شکست خورده ایم .

  ذهن خوانی

گاهی اوقات فکر می کنیم که می توانیم افکار دیگران را بخوانیم و خواسته ها و نیازهای آنها را تشخیص بدهیم:

من می دانم این فرد از من خوشش نمی آید و از من خرید نخواهد کرد.

شرکتهای بزرگ از شرکت کوچکی مثل ما خرید نخواهند کرد.

 برچسب زدن

گاهی از اوقات یک کار اشتباه را تعمیم می دهیم و به خود یا دیگران برچسب می زنیم:

 کسی که کار احمقانه ای از او سر زده احمق نیست. کسی که اشتباه کرده خطاکار نیست. کسی که کار خاصی را نتوانسته انجام بدهد بی عرضه نیست.

افراد باهوش هم گاهی احمقانه رفتار می کنند. قدیسان هم احتمالا گاهی گناه کرده اند. تمامی افراد موفق شکست هم داشته اند.

 (در تحقیقات دانشگاه پنسیلوانیا که توسط سلیگمن انجام شده مشخص شده است که کسانی که به خود برچسب می زنند از احترام به خود کمتری برخوردارند و بیشتر در معرض شکست قرار دارند.)

 کوچک شمردن نقاط مثبت

یکی دیگر از خطاهای شناختی ما این است که موفقیتها و نکات مثبت زندگی خود را نمی بینیم:

“موفق شدن من در این فروش شانسی بود.”

 فیلتر ذهنی

گاهی نکات منفی را آنچنان بزرگ می کنیم که جائی برای دیدن نقاط مثبت نمی ماند. بقول دکتر برنز مثل یک قطره جوهر که اگر در یک لیوان آب بچکد در تمامی لیوان پخش می شود گاهی از اوقات ما یک نکته منفی را در تمامی یک موضوع پخش می کنیم و دیگر نکات مثبت را نمی بینیم:

“موقع ارائه تپق زدم حتما این فروش را از دست می دهم.” نتیجه این فکر ممکن است این باشد که دست و پای خود را گم کنیم و سرخ  شویم و یا دست از تلاش برداریم.

“خیلی دنبال اوراق و اسناد تو کیفم گشتم حتما خریدار فکر می کند من خیلی شلخته ام و از من خرید نمی کند.”

 پیشگوئی:

گاهی از اوقات بدون بررسی آینده یک چیز را پیشگوئی می کنیم:

به فردی پیشنهاد می شود در زمینه تخصص خود کسب و کاری را شروع کند او می گوید: “کسی به تخصص من اهمیت نمی دهد. این تخصص در ایران یک نوع کالای لوکس حساب می شود.”

بدیهی است که چنین اظهار نظری نیازمند تحقیقات بازار است و بدون بررسی چنین حرفهایی منطقی نیست.

نتیجه گیری احساسی

گاهی وقتها احساس خود را خیلی واقعی به حساب می آوریم و فکر می کنیم احساس ما حتما صحیح است::

“من احساس می کنم که این کار نمی گیرد پس چه فایده وقت بگذارم و تلاش کنم. بهتر است بی خیال شوم.”

 تعمیم نابجا

گاهی از اوقات یک اتفاق بد را تعمیم می دهیم. در این موارد از کلماتی مانند “همیشه”، “هرگز” و یا عباراتی مانند “آرزو به دلم موند که یک بار….” استفاده می کنیم.

تمرین:

 از امروز هر نوع افکار منفی را که به ذهن شما می رسد و یا از دیگران می شنوید یادداشت کنید. افکاری که به شما می گوید نمی توانید ویا نمی شود. سپس به بررسی آنها بنشینید و ببینید که کدام خطاهای شناختی در آنها وجود دارد.

 منابع:

حال خوب، دیکتر دیوید برنز، ترجمه مهدی قراچه داغی

 

محمدرضا حق پرست

?


آیا استرس بر یادگیری تاثیر دارد؟

موضوع استرس و تاثیر اون بر یادگیری دانش آموزان شاید مشکل خیلی از خونواده ها باشه. دانش آموزانی که هنگامی که سر کلاس درس هستند، احساس نگرانی و بی قراری زیادی دارند و این باعث میشه نتونند خوب به صحبت های معلمشون گوش بدهند و مطالب درسی رو یاد بگیرند. یکی از دلایل این مسئله استرس هست که در این مقاله می خواهیم تاثیر استرس بر یادگیری دانش آموزان رو بررسی کنیم.

تعریف استرس ( اضطراب )

بیش از 300 تعریف درباره استرس وجود داره که به چند نمونه از اون ها اشاره می کنیم.

تعریف استرس از دیدگاه فروید : زیگموند فروید هسته مرکزی حالات نوروتیک را استرس می داند. در مکتب فروید اضطراب یک ترس درونی شده است؛ ترس از اینکه مبادا تجارب دردآور گذشته یادآوری شوند. تجاربی که با تنبیه و ممانعت از ارضای کشش های غریزی همراه بوده اند.

تعریف استرس از دیدگاه آدلر : استرس یک خصوصیت فوق العاده گسترده و همه گیر است و از همان روزهای اول کودکی تا سن پیری با کودک همراه است. اضطراب زندگی فرد را تا حد زیادی تلخ می کند و او را از تمام تماس های انسانی باز می دارد و امید او را به ایجاد یک زندگی آرام نابود می کند.

تعریف استرس از دیدگاه هورنای : کارن هورنای ، روانکاور آلمانی پیرو مکتب فروید ، مفهوم اضطراب را با نیازهای نابهنجار که محصول تجارب گذشته فرد است پیوند داده است.

تعریف استرس از دیدگاه یونگ : کارل گوستاو یونگ ، فیلسوف و روانپزشک سوئیسی، استرس را در مقوله عوامل ناخودآگاه شخصی و جمعی قرار داده است.

تعریف استرس از دیدگاه پرز : استرس فاصله و شکاف میان حال و آینده است. انسان بدان دلیل دچار استرس و مضطرب می شود که وضعیت موجود را رها می کند و درباره آینده و نقش های اجتماعی که ایفا خواهد نمود، به تفکر می پردازد.

تعریف استرس از دیدگاه گلاسر : رفتار غیر مسئولانه باعث بروز اضطراب و ناراحتی روانی می شود.

انواع استرس ( اضطراب )

هفت نوع استرس گریبان گیر انسان میشه که ضعیف ترین اون ها استرس مرضی و شدید ترین اون ها استرس هیستری است.

1- استرس مرضی   2- وسواس   3- استرس عمومی   4- بیماری خیالی   5- استرس غیرعادی   6- انفکاک   7- استرس هیستری

استرس در یک تقسیم بندی دیگر دو نوع است : الف) استرس طبیعی    ب) استرس بیمارگونه

اضطراب طبیعی که لازمه زندگی روزمره فرد هست. مثلا اگه دانش آموزی استرس طبیعی نداشته باشه، صبح از خواب بیدار نمیشه تا به مدرسه بره. اما استرس بیمارگونه عملکرد فرد رو مختل می کنه و باعث بروز مشکلاتی برای فرد میشه. علائم جسمی اضطراب مثل لرزش دستان، تپش قلب، نفس نفس زدن، عرق کردن، سرخ شدن یا رنگ پریدگی و..... فرد رو متوجه وجود استرس ( اضطراب ) می کنند و علائم ذهنی اضطراب مثل دلهره، دلشوره، دستپاچگی، ناامنی، بی قراری، عدم اطمینان به خود و ... رو افزایش می دهند. یعنی استرس به سرعت دچار سیکل معیوب میشه و هر علامت، علائم دیگه استرس رو تشدید می کنه.

تاثیر استرس بر یادگیری دانش آموزان

ابتلا به استرس شدید بر عملکرد همه انسان های مبتلا، تأثیر منفی می گذاره. اما تأثیر اون بر عملکرد دانش آموزان و دانشجویان بسیار بیشتر و مخرب تره. بین استرس و یادگیری ارتباطی پیچیده وجود داره. افزایش اضطراب تا میزان معینی، محرکی است برای بالا بردن یادگیری ، ولی پس از این میزان معین، افزایش اضطراب باعث کاهش در یادگیری میشه و اگه میزان اضطراب بازهم افزایش پیدا کنه، این موضوع به این معنیه که یک سطح مطلوبی از اضطراب برای یادگیری بهینه وجود داره که پس از این سطح، افزایش استرس نتیجه معکوس داده و ضد سازنده است.

یادگیری زمانی اتفاق میافته که فرد دقت و توجه کافی رو داشته باشه. زمانی که فرد مضطرب هست و استرس داره، میزان دقت و توجه کم میشه و در نتیجه یادگیری صورت نمی گیره. استرس شدید باعث میشه خون رسانی و فعالیت مناطقی از مغز که در هوشیاری، توجه، تمرکز و یادگیری نقش دارند، مختل بشه و در نتیجه یادگیری انجام نمیشه. اضطراب و استرس می تونه مانع بزرگی برای موفقیت هر فردی باشه. اگه شما با وجود تلاش فراوان نتونید بر استرس خودتون فائق شوید، مسلما نتایجی به مراتب پایین تر از زمانی می گیرید که درس بخونید و تلاش کنید و آرامش هم داشته باشید.

درمان استرس

عوامل بسیار زیادی بر استرس تاثیر دارند؛ از جمله:

  • عوامل فردی استرس : انتظار بیش از حد از خود و ضعف اعتماد به نفس و ...

  • عوامل خانوادگی استرس : سخت گیری بیش از حد، اضطراب والدین و ...

  • عوامل مربوط به مدرسه و استرس : عدم علاقه به مدرسه، مشکلات مدرسه و ...

پیدا کردن ریشه استرس برای درمان استرس بسیار اهمیت داره. ابتدا باید دانش آموزان تکنیک های مقابله (coping) با استرس رو یاد بگیرند. یکی از تکنیک های بسیار کاربردی هنگام مواجهه با استرس ، روش آرام سازی یا تن آرامی هست. در حین این نوع تنفس، توجه خود را به ورود و خروج هوا در ریه ها جلب کنید. با شماره یک هوا رو به آهستگی وارد ریه ها نمایید و با شماره 2 اون رو خارج کنید.

روش های درمان استرس

1. گفت و گوی مثبت درونی راهی برای درمان استرس

یکی از روش های کاهش و درمان استرس که استفاده میشه، گفت و گوی مثبت درونی است. معمولا در مواقع اضطراب ، فرد افکاری نگران کننده داره که شدت اضطرابش رو افزایش می دهند. استفاده از جملات مثبتی مانند "من توانایی زیادی دارم" به جای عبارت "من هیچ چیز یاد نمی گیرم" می تونه باعث کاهش استرس شما بشه. می تونید لیستی از جملات مثبت درباره خودتون تهیه کنید. می تونید این لیست رو به کمک اطرافیان خودتون تهیه کنید. مثلا از مادر یا پدرتون بخواهید چند ویژگی مثبت شما رو بهتون یادآوری کنند. سپس اون ها رو در کاغذی یادداشت کنید. مثلا "تو فردی باهوش هستی" ، "تو فردی با پشتکار هستی" ، "تو استعداد بالایی داری" ، "در درس ریاضی موفق هستی" و... می تونید هرگاه که احساس بی قراری و استرس و ترس از درس دارید، برای کاهش استرس به این لیست نگاه کنید.

2. تاثیر خنده در درمان استرس

خنده بهترین، ارزون ترین و آسون ترین راهکار مثبت بودنه. نگرش مثبت و شوخ طبع بودن هر دردی رو درمان می کنه. حتی خنده ‌های کوتاه و گذرا، باعث ایجاد تغییرات مثبتی در بدن شما میشه. خنده با شل کردن ماهیچه ‌ها، استرس رو در بدن کاهش میده. بسیاری از مردم با استفاده از شوخ طبعی، هم روحیه خودشون رو عوض می ‌کنند و هم روحیه مردم رو تازه می ‌کنند. می تونید قبل از اینکه وارد کلاس درس بشوید، کمی بخندیند و با روحیه شاد سر کلاس درس حضور داشته باشید.

3. تاثیر تغذیه و ورزش بر درمان استرس

برای درمان استرس و اضطراب ، تغذیه و ورزش رو دست کم نگیرید. با ورزش و رژیم غذایی مناسب، تنظیمات نامنظم هورمون های بدن خودتون رو متعادل کنید. گاهی افکار منفی و کسالت شما، متأثر از کارکرد نامناسب هورمون ها هستند. روزی بیست دقیقه پیاده‌ روی کاری می کنه که صدتا قرص آرام ‌بخش نمی ‌کنه. غذاهای آماده و ادویه جات، با افزایش استرس رابطه دارند. در مقابل مصرف ویتامین C و ویتامین های گروه B، صرف صبحانه و با آرامش غذا خوردن برای محافظت در برابر اضطراب و کاهش استرس ضروری است. سعی کنید قبل از شروع کلاس درس حتما مواد غذایی خوبی استفاده کرده باشید و از خوردن تنقلات بی خاصیت پرهیز کنید.

4. مقابله با باورهای غیرمنطقی برای درمان استرس

برخی از دانش آموزان به دلیل ارزیابی های شناختی منفی از خود (مانند من هیچ استعدادی ندارم، من خنگ هستم، همیشه اشتباه می کنم، من هیچ وقت درس رو یاد نمی گیرم، من هیچ وقت نمی تونم نمره 20 بگیرم و...) یا تلقین های خانواده و اطرافیان (مانند تو موفق نمیشی، تو نمی تونی، آخر سر هیچی نمیشی و..) دچار استرس و نگرانی می شوند و عملکرد درسی اون ها کاهش پیدا می کنه. این افکار به ناهشیار فرد می روند و در عملکرد و یادگیری تاثیر می گذارند و باعث اضطراب در کلاس می شوند. در این شرایط بایستی به کمک مشاور، روانشناس یا درمانگر، باورهای غیرمنطقی اصلاح شوند و راهی برای مقابلـه بـا این افکار جستجو کرد.

 

علی میرصادقی


جهان کلمهها | از تأمل

1

قطعات تفکر از امیل سیوران را می‌خواندم که به این جمله رسیدم:

«همچون دونده‌ای که در حساس‌ترین لحظ? مسابقه می‌ایستد و سعی می‌کند بفهمد منظور از مسابقه چیست،

تأمل، اعتراف به از نفس افتادگی است.»

بر روی واژ? تأمل ماندم تا آن را از نزدیک‌تر تماشا کنم و مقدار حضورش را در زندگیِ فکری‌ام بسنجم.

2

معنی واژ? «تأمل» را در لغتنامه این‌گونه می‌خوانیم:

درنگ، نیک نگریستن، مکث، تأخیر، شکیبایی، ژرف‌اندیشی، مراقبه، مکاشفه.

3

برخلاف چیزی که ناخودآگاه به ذهن می‌رسد و انگار که زمانِ تأمل در فضایی از آگاهی، سرخوشی، به جلو پیش رفتن و رسیدن به سطحی بالاتر از دغدغه‌های عموم، فرامی‌رسد، اتفاقاً تأمل کردن بیشتر در موقعیت‌های سقوط، شکست، از نفس افتادن، ایستادن، پیش نرفتن و سکون معنادار می‌شود.

تأمل بیشتر از اینکه در حرکت کردن و پیش رفتن معنا پیدا کند در ایستادن، متوقف شدن و نگاه کردن معنی می‌شود.

تأمل بیشتر از اینکه آغاز باشد، در پایان یک راه و در پایان یک تجربه بروز می‌کند.

4

در مواجهه با هر تجرب? تازه یا وقتی از چیزی ناامید می‌شویم و هرزمانی که اوضاع مطابق میل پیش نمی‌رود، تأمل کردن می‌تواند یک انتخاب باشد تا مسئله‌ای که در دست داریم را از بُعدی تازه نگاه کنیم.

وقتی دربار? مسئله‌ای تأمل می‌کنیم، رویدادی که پیشِ رو داریم را چون گویی در دست می‌چرخانیم و در این فرصت، آن را از زاویه‌ای دیگر به تماشا می‌نشینیم.

5

در گلستان سعدی می‌خوانیم:

یک‌شب تأمل ایام گذشته می‌کردم و بر عمر تلف‌کرده تأسف می‌خوردم و سنگ سراچه دل به الماس آب دیده می‌سفتم و این بیت‌ها مناسب حال خود می‌گفتم:

هر دم از عمر می‌رود نفسی

چون نگه می‌کنی نمانده بسی

ای که پنجاه رفت و در خوابی

مگر این پنج‌روزه دریابی

خجل آن‌کس که رفت و کار نساخت …

بعد از تأمل این معنی مصلحت آن دیدم که در نشیمن عزلت‌نشینم و دامن از صحبت فراهم چینم و دفتر از گفته‌های پریشان بشویم و من‌بعد پریشان نگویم.

 

با این نگاه، تأمل کردن می‌تواند یک نقط? شروع باشد. جایی برای تغییر نگرش.

تأمل در اینجا معادل می‌شود با جستجوی راهی تازه،

با پیدا کردن چرایی یک ماجرا و تلاش برای درک آن، قبل از اینکه زیر بار سنگینی‌اش خفه شویم.

6

تأمل کردن مرحله‌ای از مراحل جبران اشتباه است.

تأمل می‌کنیم تا بسازیم. تا در حد امکان، آنچه نمی‌پسندیم را تغییر بدهیم.

اگر هر اشتباه، هر ناملایمت و هر آنچه مناسب حال ما نیست نتیجه‌ای در پی داشته باشد، تأمل کردن، راه ورود به این نتیجه است.

ما با فرصتی که بعد از هر تجرب? خوشایند یا ناخوشایند به خودمی دهیم و با زمانی که برای تأمل کردن می‌گذاریم، تجربه را کامل می‌کنیم.

با تأمل کردن، منحنی سوگ را که گاهی بی‌انتها به نظر می‌رسد، می‌بندیم و آن را کامل می‌کنیم.

خوب است هرازگاهی از خودمان فاصله بگیریم و ببینیم برای تأمل کردن دربار? هر تجربه، چه اندازه وقت می‌گذاریم.

7

رشد، پیشرفت، تغییر، رسیدن به سطحی برتر از خود، عموماً وقتی نتیجه می‌شود که توانایی نگاه کردن به مسائل را از زاویه‌ای تازه داشته باشیم.

تأمل کردن و فرصت دادن به خود برای دست از حرکت کشیدن، سنجیدنِ مسیر و فکر کردن به راه‌های تازه برای ادام? مسیر، همان پلی است که ما را به سطحی بالاتر از عملکرد و رفتار می‌رساند.

8

از نفس افتادن، بریدن و مواجه شدن با تجربیات جدید زندگی، می‌تواند به جایی غیرمعمول هم ختم شود:

به لحظه‌های تأمل برای درک بهتر.

و به لحظه‌های بعد از تأمل برای ساختن نتیجه‌ای بهتر.

 

ناهید عبدی


قانون شماره 21: تلویزیون نمی بینم

مثلث ممنوعه زندگی من:

تلویزیون،اخبار،بحث بیهوده

سال‌هاست که تلویزیون و اخبار را نگاه نمی‌کنم. تلویزیون در خانه ما نقش مانیتور را ایفا می کند برای تماشای فیلم و انیمیشن های سلکت شده (نه هر فیلمی) اما چه شد منی که از دوران نوجوانی پیگیر اخبار و مسائل سیاسی روز ایران و جهان بودم اکنون هیچ توجهی به مسائل سیاسی ندارم؟ واقعیت آن است که دریافته‌ام اخبار در تمام دنیا (و نه‌فقط ایران) تمرکز روی اتفاقات نامناسب دارند. اتفاقاتی چون جنگ، بمباران، تروریسم، کمبود منابع در دنیا، بحران، بلایای طبیعی، قتل و جنایت و آدمکشی، قحطی و بیماری و مسائلی ازاین‌دست.

اقتضائات دنیای خبر این‌گونه ایجاب می‌کند و درواقع ذات خبر این‌گونه است که:

«خبر خوب خبر محسوب نمی‌شود.»  (The good news is the bad news)

به‌عنوان‌مثال طلوع زیبای خورشید ارزش خبری ندارد. اما باران‌های اسیدی و طوفان کاترینا ارزشمند است. تولد هزاران نوزاد سالم در دنیا ارزش خبری ندارد اما تولد یک نوزاد عجیب‌الخلقه با دو سر و چهار پا ارزش خبری دارد. مهربانی و صلح میلیون‌ها انسان ارزش خبری ندارد اما جنایت یک جانی ارزش خبری دارد. فراوانی نعمت‌ها ارزش خبری ندارد اما کمبود آب و منابع ارزش خبری دارد.

بنده زندگی ده ها نفری که روزانه بارها و بارها اخبار را به‌دقت می‌بینند، از نزدیک دیده‌ام غالباً زندگی نابه سامانی دارند روابط خوبی با همسر و فرزندانشان ندارند. سلامت روحی‌شان بسیار لطمه خورده است و به دلیل تمرکز بر اتفاقات نامناسب غالباً بیمار هستند و با بدبینی و ترس و نگرانی زندگی می‌کنند.

ممکن است کسی بگوید با حذف تلویزیون از دنیا بی‌خبر می‌شویم: پاسخ من این است که واقعیتش من ترجیح می‌دهم بی‌خبر باشم! مغز من انباری اطلاعات بی ارزش نیست.

بزرگ‌ترین خدمت به درماندگان این نیست که من به آن‌ها فکر کنم بزرگ‌ترین خدمت به آن‌ها این است که من خودم یکی از آن‌ها نباشم. پیشنهاد می‌کنم سریال‌های تلویزیونی را هم نبینید اکثر آن‌ها منفی هستند و بدی و زشتی را ترویج می‌دهند. وقتی صبح تا شب باهم نیستیم و شب هم سریال نگاه می‌کنیم و حتی موقع شام هم سریال می‌بینیم، دیگرکسی عاشقانه به خانواده‌اش نگاه نمی‌کند، کسی به کسی تعارف نمی‌کند، غذا نمی‌کشد، کسی مزه غذا را درست متوجه نمی‌شود و کسی تشکر نمی‌کند.

  • تلویزیون کاری جز سوزاندن وقت نازنین شما نمی‌کند.
  • تلویزیون وقت تفکر و ایده پردازی تو را می سوزاند.
  • تلویزیون دغدغه‌هایی را به تو تحمیل می‌کند که دغدغه تو نیست و نباید باشد.
  • تلویزیون اسب تروآیی است که خودتان بهایش را پرداخته‌اید و خودتان آن را به منزلتان راه داده‌اید!
  • تلویزیون قاتل موفقیت است.
  • تلویزیون کانون توجه شما را به سمت ناخواسته‌هایتان جلب می‌کند.
  • تلویزیون اعضای خانواده را از هم دور می‌کند.
  • تلویزیون فرصت مطالعه و عمیق زندگی کردن را از ما می‌گیرد.
  • تلویزیون تمام ساعت های خالی تو را پر می کند،تمام ساعت های زیبا و عمیقی که می توانست….

ممکن است بسیاری بگویند، تلویزیون برنامه‌های مفید هم دارد اما من می‌گویم اگر شما سطل زباله محله‌تان را برای پیدا کردن غذا جستجو کنید حتماً چیزی برای خوردن پیدا می‌کنید اما من ترجیح می‌دهم جایی دنبال غذا بگردم که درصد خلوصش بالاتر باشد. بله برنامه مفید هم دارد اما باید صدها ساعت وقتت را بسوزانی تا چندساعتی از آن بهره ببری. وقتی کتاب و اینترنت هست و ما می‌توانیم آگاهانه هر آنچه را می‌خواهیم بیاموزیم چرا باید سراغ تلویزیون برویم. روزنامه‌ها و تلویزیون اقیانوسی به عمق یک سانتیمتر هستند. از همه‌چیز خبردارند و از چیزی هم خبر ندارند. نسبت به اخبار منفی، کر باشید. فقط در جستجوی اخبار و روزنامه‌ها و مجلات مثبت باشید. اصلاً شما چقدر دنبال اخبار مثبت هستید؟

خوشحالم باافتخار بگویم تلویزیون، اخبار، روزنامه و بحث‌های بیهوده سیاسی و فرقه‌ای را سال‌هاست ترک کرده‌ام و چنان جایگزین‌های فوق‌العاده‌ای برایشان پیداکرده‌ام که حاضر نیستم با هیچ‌چیزی آن‌ها را معامله کنم. به شما خواننده عزیز پیشنهاد می‌کنم فقط برای 3 ماه تلویزیون را از زندگی‌تان حذف کنید و نتایج آن را مشاهده کنید. ببینید چقدر سلامتی شما، درآمد شما و روابط شما بهبود پیدا خواهد کرد.

روزی 3 ساعت تلویزیون= 1000 ساعت در سال

وای!!

چه عددی!!

کدام مسئله در زندگی را می شناسید که اگر 1000 ساعت برایش وقت بگذاریم حل نشود.

یک خاطره

یادم می‌آید سالها قبل در نوجوانی زمانی که مجله همشهری جوان را می‌خواندم یکی از نویسندگان مطرحش به نام خانم منصوره مصطفی‌ زاده مقاله‌ای نوشته بود و حذف کامل تلویزیون از زندگی‌اش را بزرگ‌ترین موفقیت خود خوانده بود آن موقع خیلی متوجه قضیه نبودم اما اکنون خوشحالم که به‌عنوان یک نویسنده من هم تلویزیون را از خانه‌ام بیرون انداخته‌ام (!) و باز خوشحالم الگوی علمی من استاد محمدرضا شعبانعلی سوپر نابغه مذاکره و ارتباطات در ایران (مسلط به چند زبان خارجی و حافظ کل قرآن، نهج‌البلاغه، مفاتیح‌الجنان و صحیفه سجادیه و ….) 15 سال است که تلویزیون را از زندگی اش حذف کرده است.

 

حسن شیرمحمدی