سری زمانی چیست؟

?

 در این بخش، به تعریف سری زمانی و تحلیل آن به عنوان یکی از وظایف تحلیل‌گران داده می‌پردازیم.

سری زمانی چیست؟

  • سری زمانی به مجموعه ای از مشاهدات کمی گفته می شود که در فواصل زمانی و به صورت متوالی اندازه گیری می شود. به بیان دیگر،سری زمانی مجموعه ای از مشاهدات یک متغیر است که در نقاط گسسته ای از زمان،که معمولا فاصله های مساوی دارند، اندازه گیری شده و بر حسب زمان مرتب شده اند.

بنابراین یک سری زمانی از مشاهده یک پدیده در طول زمان به دست می آید.

 ?

اهداف اصلی سری زمانی چیست؟

  • 1- توضیح و تفسیر پدیده ها
  • 2- پیش بینی پدیده ها

هر سری زمانی معمولا از چهار جزء زیر تشکیل شده است:

  • روند  کلی
  • نوسانات فصلی
  • تغییرات دوره ای
  • تغییرات تصادفی

روند (Trend): این که فروش شرکت به صورت میانگین در بلندمدت چه قدر رشد یا افول داشته است؟ شکل زیر، نمونه‌ای از یک سری زمانی دارای رشد در بلند مدت است. به این معنی که اگر از نوسانات مقطعی این سری صرفنظر کنیم، در بلند مدت فروش آن شرکت بیشتر شده است. در شناسایی روند در نمودار فروش دقت کنید که روند در بلندمدت تغییر نمی‌کند.

نوسانات فصلی (Seasonality): رشد یا افول سری زمانی در دوره‌های منظم را، نوسانات فصلی می‌گویند. مثلا فروش بلیط یک شهربازی، در پنجشنبه‌ها نسبت به سایر روزها بیشتر است. این افزایش در فروش که هر پنجشنبه به صورت منظم رخ می‌دهد، یک تغییر فصلی می‌گویند. بنابراین با توجه به اینکه کوتاه‌ترین فاصله منظم تغییرات، یک هفته است، یک فصل سری زمانی برابر با یک هفته است.

تغییرات ادواری (long-run cycle): به نوسانات تکرارشونده با دوره طولانی‌تر از یک فصل از سری زمانی، تغییر ادواری می‌گویند. مثلا رفتار سری زمانی بلیط فروشی یک شهربازی، در تابستان‌های هر سال مشابه هم است و نسبت به سایر ایام، بیشتر است. از آنجا که یک فصل از سری زمانی، هفته است و تغییرات تابستان به تابستان بیشتر از یک هفته است، یک تغییرات ادواری می‌گویند. بنابراین یک تغییر ادواری بلیط فروشی در شهربازی، 52 هفته (یک سال) طول می‌کشد. البته هر سری زمانی می‌تواند دارای چند تغییر ادواری باشد. مثلا در همین سری زمانی، رفتار سری زمانی در نیمه شعبان‌ها یکسان است. بنابراین یک تغییر ادواری برای نیمه شعبان‌ها نیز دیده می‌شود. چنانچه تغییرات تاسوعا و عاشورای هرسال نیز برای سری‌های زمانی یک تغییر ادواری است.

تغییرات نامنظم (stochastic): تغییراتی که قابل پیش‌بینی نیستند و نظم و الگوی خاصی ندارند. یک تحلیل‌گر پیش از هر چیز بایستی کلیه روند‌های کلی، فصلی و تغییرات ادواری را کشف کند. آنجه باقی می‌ماند، بایستی هیچ روندی نداشته باشد و نتوان هیچ دلیلی برای آن کشف کرد. هر گونه تغییر روندی در سری زمانی که می‌توان دلیلی برای آن ذکر کرد را بایستی در یکی از مفاهیم بالا جا داد.

بنابراین مهم‌ترین گامی که یک تحلیل‌گر در تحلیل سری زمانی فروش بایستی بردارد این است که هر یک از تغییرات و روندها را تشریح کرده و میزان آن را تحلیل کند. یک تحلیل‌گر بایستی برای هر سه روند بلندمدت، فصلی و ادواری وضعیت خود را با وضعیت مطلوب مقایسه کند. فرض کنید که روند بلندمدت سری زمانی نشان می‌دهد که به صورت متوسط 2% رشد داشته است. حال بایستی به سوالات زیر پاسخ داد:

  • آیا این رشد ناشی از افزایش طبیعی تقاضای کل این محصول در بازار بوده و یا اینکه موفقیت در فعالیت‌های بازاریابی شرکت موجب افزایش فروش شد؟
  • همزمان با ما، آیا رقبا عملکرد بهتری در گرفتن بازار داشته‌اند؟ و آیا در همین دوره، ما می‌توانستیم بهتر عمل کنیم و فروش خود را بهبود دهیم؟
  • در صورتی که همین روند ادامه یابد یا اینکه ما بتوانیم این روند را بهبود بخشیم، آیا شرکت ظرفیت لازم برای پاسخگویی به مشتریان را دارد؟ برنامه برای جذب منابع کافی صورت گرفته است؟ نیروی کار ماهر و مناسب داریم؟ کانال توزیع ظرفیت افزایش فروش دارد؟
  • میزان فروش شرکت به چه عواملی وابسته است و با چه متغیرهایی همبستگی معنادار دارد؟ کدام یک از آن عوامل بیرونی است و کدام یک از آن عوامل را شرکت می‌تواند کنترل و برنامه‌ریزی کند؟

بنابراین به طور خلاصه، یک تحلیل‌گر داده بایستی لیستی از تغییرات بلندمدت، فصلی و ادواری تهیه و کلیه ویژگی‌های آن را ثبت کرده و با وضعیت مطلوب مقایسه کند. البته در همین بخش، یک گام دیگر باقی می‌ماند که در بخش‌های بعدی به آن پاسخ می‌دهیم: میزان فروش شرکت به چه عواملی وابسته است و با چه متغیرهایی همبستگی معنادار دارد؟

 

محمدرضا حق پرست

?


استراحت برای کنکوری ها

"خیلی خسته‌ام رییس!"
این جمله ای بود که “جان کافی” در فیلم زیبای “مسیر سبز” خطاب به “پل اجکام” گفت. درست در لحظات آخر زندگی‌ اش و اندکی قبل از اعدام با صندلی الکتریکی. همون جایی که “تام هنکس” به “مایکل کلارک” گفت بیا تا فراری ات بدهم. بعضی از کنکوری ها حتی اگه مدام نگن “خیلی خسته ام رییس!” این جمله رو در ذهن خودشون می پرورونند که خیلی خسته هستیم و نیاز به استراحت داریم. اما چرا ما خسته می شیم؟ چرا نیاز به استراحت داریم؟ اصلا خستگی چیست و چرا ایجاد میشه؟ استراحت چیست و استراحت برای کنکوری ها باید چطور باشه؟ این ها موضوعاتی است که در این مقاله بهشون پاسخ می دیم.

خسته نباشید!

بگذارید از این جا شروع کنیم که خستگی چیست و چرا ما اصلا خسته می شویم؟ خستگی چنان که در منابع علم پزشکی تعریف میشه نوعی احساس نداشتن نیرو است. پس با تکیه به این تعریف می توان گفت که خستگی دو شکل داره. خستگی جسمی و خستگی روحی ! پس یک بار دیگه خستگی رو تعریف کنیم. خستگی جسمی یعنی نداشتن نیروی جسمی و فیزیکی کافی و خستگی روحی یعنی نداشتن نیرو و قوای کافی روحی و فکری. حالا چرا خسته می شیم؟

دلیل خستگی جسمی که روشنه. وقتی کوه بکنیم یا یخ حوض رو بشکنیم یا رخت ها رو تا سر چشمه ببریم تا بشوریم، خسته می شیم. اخم هاتون رو توی هم نکنید. خودم می دونم. همین رفت و آمد به مدرسه و نشستن سر کلاس و ورزش و... هم شما کنکوری ها رو خسته می کنه. (شاید باورتون نشه، ولی من هم روزی کنکوری بوده ام) اما دلیل خستگی روحی یا فکری رو می دونید؟ شاید بدونید، ولی بد نیست یک بار مرورش کنیم. وقتی ما زیاد از مغز کار بکشیم، وقتی زیاد فکر کنیم یا مثلا دغدغه های زیادی رو توی ذهن انبار کنیم، فکرمون خسته میشه. فکر و جسم به هم دیگر وصل هستند. پس خستگی روحی منجر به خستگی جسمی میشه و بالعکس. یعنی اگه ما دارای مسائل فکری متنوع و گسترده ای باشیم، حتما زودتر احساس بی حالی و خستگی می کنیم و اگه خسته و بی حال باشیم، حتما نمی تونیم خوب فکر کنیم و فعالیت های ذهنی مثل درس خواندن رو داشته باشیم.

استراحت و خستگی شما تعادل داره؟

انسان با محدودیت ها به دنیا میاد و دائما باید در تلاش برای ایجاد تعادل هایی باشه که بهم می خورند. ما گرسنه می شویم و غذا می خوریم. سیری یک تعادل هست که اگه بهم بخوره، ما در پی ایجاد اون می رویم. یا وقتی به دنبال پول می رویم که بی پول شده باشیم یا وقتی تشنه می شویم، آب می خوریم. پس بنای حیات انسان حفظ و تلاش در برقراری تعادل هاست. سرحال بودن یا به عبارت دیگه داشتن مقدار نیروی کافی جهت گذران امور زندگی نیز یک تعادل است که به محض بهم خوردن اون، نیاز به برقراری این تعادل داریم. راهکار حفظ این تعادل چیه؟ درست حدس زدید: استراحت ! (چی شد؟ چرا دراز کشیدید؟ تا صحبت استراحت شد به خودتون استراحت دادید؟ نه، صبر کنید! درباره همین هم حرف دارم.)

استراحت اما یک تعریف مشخصی داره: استراحت عبارت است از هر اقدامی که باعث تجدید قوای از دست رفته بشه! به این تعریف خوب دقت کنید و چند بار اون رو بخونید. به عبارت قوای از دست رفته خیلی دقت کنید. بگذارید کمی خودم رو بزنم به اون راه؛ شما تا به حال کسی رو دیده اید که به منظور استراحت برای رفع خستگیِ ناشی از کار روزانه به پارک بره و دو ساعت بدوئه؟ (اگه احیانا چنین شخصی رو دیدید به نزدیک ترین مشاور روان درمانگر معرفی اش کنید) خب طبیعی است که آدم ها برای رفع خستگی شون نیاز به یک استراحت واقعی دارند. استراحتی مفید و مناسبه که منجر به رفع خستگی و در نهایت بازیافتن قوای از دست رفته بشه. یادتون هست که قبل تر گفتیم که روح و جسم به هم متصل هستند؟ یعنی همون طور که خستگی روح و خستگی جسم به هم مربوطند، پس استراحت روح و جسم هم به یکدیگر مربوطند. (شاید دیر باشه ولی لازمه بگم که در این مطلب هر جا از کلمه روح استفاده شده، منظورمون اون بخش از انسان هست که قابل لمس نیست. مثل فکر و ذهن. منظورمون ابدا تعاریف عرفانی و فلسفی یا ارواح و اشباح نبوده!) پس طبیعی است که اگه استراحتی یک بخش رو در بر بگیره و رفع خستگی آن بخش رو بر عهده داشته باشه، اما در عین حال موجب خستگی بیشتر بخش دیگر بشه، استراحت روزانه مناسبی نخواهد بود. هر چند این نوع استراحت ها نیز گاهی نیاز است. تفریحانی مثل ورزش کردن، پیاده روی، کوه نوردی و...

استراحت های اشتباه

استفاده از گوشی همراه: خیلی از دانش آموزان و کنکوری ها در زمان استراحت بین مطالعه ، خودشون رو با گوشی موبایل سرگرم می کنند و این باعث میشه ذهن اون ها بیشتر خسته بشه. مدت طولانی به صفحه گوشی خیره می شوند و بعد نه تنها ذهن ، بلکه جسمشون هم خسته میشه. چشم درد و گردن درد هم می گیرند و این خستگی شون رو دو چندان می کنه.

فیلم دیدن: خب قطعا کمترین زمان یک فیلم کوتاه 15 دقیقه است. اگه به فرض شما بخواهید این روش رو برای استراحت در زمان کنکور انتخاب کنید، چه اتفاقی می افته؟ کل زمان استراحت بین مطالعه شما 15 دقیقه است. ذهن شما بعد از دیدن فیلم تا مدت زمان طولانی درگیر شخصیت های داستان و اتفاقات فیلم خواهد بود. پس به جای 15 دقیقه استراحت باید یک ساعت استراحت کنید تا ذهن شما جمع و جور بشه و دوباره تمرکز پیدا کنید. پس هیچ وقت در زمان استراحت بین مطالعه به سراغ فیم دیدن نرید.

صحبت کردن با اطرافیان: خیلی از دانش آموزان در زمان استراحت بین مطالعه شروع به گفت و گو با خانواده خود می کنند. اگه این گفت و گو فقط یک گپ ساده باشه مشکلی ایجاد نمی کنه. زیرا ذهن شما رو درگیر مسئله ای نمی کنه. اما اگه در مورد موضاعات مهمی باشه که نیاز به بحث زیای دارند و در مدت 15 دقیقه تمام نشه، زمان مطالعه بعدی شما رو می گیره. از همه مهم تر، اگه این موضوع باعث بشه ذهن شما درگیر مسئله تازه ای بشه، در زمان مطالعه تمرکز شما رو پایین میاره. چرا که هر بار که شروع به مطالعه می کنید، مسئله تازه ای از اون موضوع به ذهن شما می رسه که می خواهید از اتاق بیرون برید و موضوع بحث رو ادامه بدید. بنابراین از بحث های مهم در زمان درس خواندن جدا خودداری کنید.

عادات استراحت مفید برای دانش آموزان

به این نکته مهم توجه کنید که استراحت دادن به ذهن یکی از کارهای مهم در روند مطالعه و خصوصا مطالعه برای کنکور است. برای اینکه تمرکز و دقت کافی داشته باشید، ذهن شما باید بعد از هر 70 یا 90 دقیقه مطالعه استراحت کنه. در غیر این صورت بازدهی شما پایین میاد.

خواب: مهم ترین رکن یک استراحت مفید ، خواب مناسبه. ما وقتی می خوابیم قوای جسمی از دست رفته مون رو باز می یابیم و برخلاف تصور، قوای ذهنی و فکری مون رو هم احیا می کنیم. با اینکه زمانی که ما خواب هستیم مغز کماکان با قدرت فعال است، اما در زمان خواب مسائل مختلف در مغز دسته بندی و مرتب میشه. محققان حوزه خواب می گویند خواب ایده آل باید دارای حداقل نُه دوره 45 دقیقه ای، یعنی حدودا 7 ساعت باشه. نکته دیگری که بر اون تاکید میشه بیداری بیولوژیک بدن است. به عبارت دیگه افراد برای به خواب رفتن باید ساعت کوک کنند، نه برای بیدار شدن. ما باید به بدن اجازه بدهیم تا سر ساعتی که خودش صلاح می دونه بیدار شویم. منظم کردن ساعت بیداری در اصل باید بر اساس منظم کردن ساعت خواب باشه. راستی هیچ وقت بعد از بیداری اولیه صبحگاهی دوباره نخوابید. این کار مقدمه تنبلی است.

تغذیه: غذا خوردن شاید به نظر استراحت نباشه، اما شما رو دعوت می کنم یک بار دیگه تعریف استراحت رو بخونید. پس می توونید با خوردن یک غذای سبک و سالم مثل سبزیجات، میوه های تازه، مغزها و.. انرژی از دست رفته هنگام درس خواندن رو جبران کنید. اما باید توجه داشته باشید که خوردن بعضی از غذاها شما رو خسته تر می کنه. مثل فست فودها که چربی بسیار بالایی دارند. شما می تونید بعد از یک ساعت و نیم مطالعه با انتخاب یک تغذیه مناسب احساس خستگی و کسالت رو از خودتون دور کنید. برای آگاهی بیشتر از اصول تغذیه صحیح در دوران کنکور ، پیشنهاد می کنیم مقاله تغذیه سالم برای دانش آموزان رو بخونید.

گوش دادن به یک موسیقی آرام: یک موسیقی آروم می تونه به شما کمک کنه تا انرژی بگیرید. در انتخاب موسیقی که می خواهید در زمان استراحت گوش بدید، دقت کنید. توجه داشته باشید درحین مطالعه هیچ گاه به موسیقی گوش ندهید. زیرا باعث از بین رفتن تمرکز شما میشه.

تحرک: بعد از یک زمان مطالعه حتما از روی صندلی بلند شوید و قدم بزنید.

 

علی میرصادقی


چگونه بهتر یاد بگیریم؟ یا چکار کنیم تا آموختههایمان به عمل تبدیل

?

 شنیدن این مدل حرفا معمولاً برای ما خیلی جالبه:

«آدم اگه یه کتاب رو خوب بخونه و بفهمه، خیلی بهتر از اینه که صدتا کتاب رو سطحی بخونه و هیچ کاری نکنه.»

اما بیاید یه آدمی رو تصور کنیم که فقط و فقط یه کتاب رو هزار بار خونده.

حتی تصورش هم چندش‌آوره.

چون اون آدم عملاً هیچ انتخابی انجام نداده. فقط چسبیده به یه کتاب و تمام. البته این هم یه نوع انتخابه. اما انتخاب هوشمندانه‌ای نیست!

انتخاب وقتی ارزش داره که از بین کلی گزین? مختلف -که خیلی از اونا ظاهراً هم‌سطح هستن- بتونیم گزینه یا گزینه‌های بهتر رو انتخاب کنیم.

اگه نویسند? بزرگ فرانسوی، گوستاو فلوبر میگه که ای کاش آدم توی عمرش فقط پنج یا شش کتاب رو خیلی خوب میخوند، داره گستردگی و عمق مطالع? خودش رو نشون میده.

یا وقتی ویلیام وبستر میگه کاش آدم فقط توی ده تا کتاب به سطح استادی می‌رسید، حرفش اینه که چه بهتر از از گستردگی سطح بتونیم به عمق هم برسیم.

حرف اصلی اینه که ما زمانی می‌تونیم به انتخاب خودمون ببالیم، که بگیم بله من این گزین? خاص رو از بین صدها و بلکه هزاران کتاب بیرون کشیدم.

تو خیلی از بخش‌های زندگی هم این صادقه. حتی تو پیدا کردن دوست. تو اولین دوستی که پیدا کردی رو نمی‌تونی بهترین دوست دنیا بدونی. هر چند شاید هم بهترین دوست دنیا باشه. اما این موضوع وقتی ثابت میشه که دوست‌های دیگه‌ای هم داشته باشی.

یه کتاب‌خون آماتور و کم‌مطالعه معمولاً عاشق هر کتابی میشه که می‌خونه و فکر می‌کنه اون کتاب بهترین کتاب دنیاست. کم نیستن آدمایی که فکر می‌کنن ترجمه‌های ذبیح‌الله منصوری شاهکارن. اما هر کسی که یه ذره بیشتر کتاب خونده باشه می‌دونه که منصوری یه مترجم درجه سه و نامطمئن حساب میشه. چرا که هر طور دلش خواسته از کتابا کم کرده و خروار خروار هم از تخیلات خودش به کتاب دیگران اضافه کرده.

بنابراین عیبی نداره اگه فکر می‌کنی «قورباغه‌ات را قورت بده» کتاب خوبیه -که من حالا فکر می‌کنم کتاب خوب و مفیدیه- اما این نظر باید بعد از خوندن یک عالمه کتاب دیگه در زمین? مدیریت زمان و بهره‌وری در تو شکل بگیره.

انتخاب نباید از سر ناچاری یا کمبود گزینه‌ها باشه.

«فقط وقتی می‌توانی خودت را به گزینه‌های اندک محدود کنی که گزینه‌ای بسیاری را آزموده باشی.»?

البته که دیگه ما ناچار نیستیم بچسبیم به یه سری کتاب خاص.

یه زمانی کمبود اطلاعات وجود داشت. آدما به راحتی به هر کتابی دسترسی نداشتن.

اما حالا دربار? هر موضوعی صدها و هزاران کتاب هست که به راحتی می‌تونه در دسترس ما قرار بگیره.

اینجا می‌رسیم به موضوع مهمی که می‌تونه رشد یا شکست ما تو زندگی رو تعیین کنه.

آدمیزادِ امروز، یگانه مهارت ارزشمندش می‌تونه در این باشه که تا چه حد می‌تونه خودش رو از انتخاب‌ها مکرر و متعدد نجات بده، و توان ذهنی و جسمیش رو صرف تعداد معدودی از گزینه‌ها کنه.

خب، اول از همه کار ما اینه که بتونیم گزینه‌های مختلف رو بررسی کنیم.

یعنی مثلاً تا وقتی حداقل صد تا کتاب یه حوزه رو مرور نکردیم سریع خودمون رو به چند تا گزینه محدود نکنیم.

این از اهمیت تنوع و بررسی گزینه‌های گوناگون.

اما از این سخت‌تر یه کار دیگه‌ست.

یه جایی باید ترمز رو کشید.

میشه گفت فقط یک در هزاران آدمی پیدا بشه که چنین قدرتی داشته باشه.

اونم کسیه که بتونه کنار انتخاباش بمونه.

بله، درسته که ما تو دوران وفور اطلاعات و منابع هستیم.

اما همین دوره اون خوی حریص و تنوع‌طلب ما رو خیلی خیلی بیشتر از هر دور? تاریخی تحریک کرده.

شما ممکنه امروز از یه کتاب خوشتون بیاد، حس کنید باید اون کتاب رو ده بار دیگه بخونید و به واو به واوش عمل کنید. اما فرداش که داره از جلوی کتابفروشی رد میشید، یه وسوسه بشید و یه خروار دیگه کتاب جدید بخرید.

بعد چی میشه؟

نو که اومد به بازار. کهنه میشه دل‌آزار.

از اون بدتر این فقط کتابا نیستن که حواس ما رو پرت می‌کنن.

اینترنت و شبکه‌های اجتماعی ما رو صبح تا شب بمباران می‌کنن.

و با این حجم از خرده اطلاعاتی که وارد ذهن می‌کنن، ذهن ما دیگه اصلاً طاقت و توان خوندن یک کتاب رو از دست میده. چه برسه به اینکه بخواد اون کتاب رو به صورت مکرر بخونه.

یادمه یه زمانی انقدر کلافه بودم از نخوندن بعضی کتابایی که باید می‌خوندم، این جمله رو نوشته بودم و چسبونده بودم جلوی چشمم:

«لعنت بر پدر و مادر کسی که این کتاب‌ها را نخواند.»

خب، معلومه که این روش‌ها کارساز نیست.

تنها راه چاره اینه که محیطمون رو جوری طراحی کنیم که حداقلِ حواسپرتی رو برای ما ایجاد بکنه.

مثلاً حضور نداشتن تو شبکه‌های اجتماعی تا حد زیادی می‌تونه ما رو نجات بده.

اونم نه اینکه بگید من کم میرم تو اینستاگرام و…

نه، حتی پاک کردن این‌ برنامه‌ها از روی موبایل هم جواب نمیده.

به طور کلی باید گوشی هوشمند رو بذارید کنار.

ممکنه بگید، تو که اینو میگی خودت چرا گوشی هوشمندت رو کنار نذاشتی.

باید به یه نکته مهم توجه کرد:

تمام فعالیت‌ها و کسب‌وکار من-کاملاً ریشه‌ای- گره خورده با اینترنت. درآمد اصلی من از همین طریقه.

ممکنه شما بگید، من هم چنین قصدی دارم.

من بهتون میگم، قصد رو بی‌خیال. هر وقت جدی وارد کار شدید، اونوقت می‌تونید کارتون رو توجیه کنید.

ممکنه بگید، خب، من با موبایل هوشمندم تاکسی می‌گیریم و غذا سفارش میدم، و عکاسی می‌کنم.

بله، صدالبته. (البته که رفع این نیازها چاره‌های دیگه‌ای هم داره؛ از جمله اینکه اطرافیان شما موبایل هوشمند دارن) اما خب، از این مهم‌تر:

یه انتخاب ارزشمند یعنی همین دیگه. یعنی انتخابی که سخته.

این هزینه‌ای هست که شما برای موفقیت در بلندمدت میدید.

اما خب، درسته، می‌شنوم چی می‌گید، می‌گید میشه بی‌خیال این کنار گذاشتن گوشی هوشمند بشی. دیگه چه راهکاری داری.

یادمه یکی دو سال پیش، تو یه همایشی یه کارآفرین جوون حرف جالبی می‌زد، اون می‌گفت هر وقت کتابی رو می‌خونه، به محض اینکه به اولین ایده‌ای رسید که قابلیت اجرایی داشت، همون لحظه کتاب رو می‌بنده، و میره تا کارایی که کتاب بهش الهام‌کرده رو انجام بده.

بازم برگردم به محیط. شما باید محیطتتون رو جوری تغییر بدید که از این تصمیم شما حمایت کنه.

مثلاً اگه می‌خواید یک ماه تمام وقت بذارید برای کتاب. سعی کنید، تعهد بیرونی بدید، به دوستتان بگید، و امکانی بدید تا اونا نتیجه رو کنترل کنن.

یا سعی کنید، دوروبرتون رو خلوت کنید. مثلاً تو اتاق کارتون روی میزتون فقط همون کتاب رو داشته باشید.

یا از اون کتاب چند نسخه بخرید، یکی کنار تختتون داشته باشید، یکی روی میز کارتون، یکی تو ماشین، یکی تو کیف.

اینجوری چون بیشتر هزینه کردید، و چون این همه جا به چشم شما می‌خوره، احتمال اینکه خوندن و عمل کردن بهش برای شما جدی‌تر بشه خیلی بیشتره.

ممکن این روش‌های برای شما جواب نده. دلیل اصلیش اینه که شما اصلاً این روش‌ها رو حداقل در دور? یک یا دوماهه دنبال نمی‌کنید.

این حرف پیتر ووگد رو برای آخر این بحث داشته باشید:

برنده‌های واقعی همیشه سعی می‌کنند در یک چیز آن‌قدر تمرکز کنند تا آن را در برنام? روزانه‌شان جای دهند و بعد نتیج? مثبتش را تجربه می‌کنند.

شاهین کلانتری

 

?


قانون شماره 16: عذرخواهی سریع، قدردانی سریع

ابوعلی سینا یک جمله طلایی دارد او می‌گوید: کسی که برای یک اشتباه خود هزار دلیل بیاورد؛ درمجموع هزار و یک اشتباه کرده است.

آموخته‌ام اگر اشتباهی مرتکب شدم سریع عذرخواهی کنم و آتش فتنه را خاموش‌کنم. سریع عذرخواهی کردن همیشه برایم منفعت داشته است و همیشه به نفعم تمام‌شده است. چه‌بسا دعواهای خونینی که اگر یکی از طرفین یک عذرخواهی ساده می‌کرد به‌راحتی ختم به خیر می‌شد و به حوادث ناگواری منجر نمی‌شد. چه‌بسا کینه‌های عمیقی که ممکن بود با یک عذرخواهی جلوی آن گرفته شود. چه‌بسا کدورت‌های ریشه‌داری که با یک عذرخواهی هرگز به وجود نمی‌آمد. چه‌بسا رابطه‌های فروپاشیده بسیاری که با یک عذرخواهی می‌توانست تداوم داشته باشد.

من فکر می‌کنم کسی که اهل عذرخواهی است عزت‌نفس بالایی دارد برعکس افرادی که عذرخواهی برایشان دشوار است از کمبود عزت‌نفس و اعتمادبه‌نفس رنج می‌برند.

در رابطه با قدردانی نیز همین‌گونه عمل می‌کنم. اگر فردی برایم کاری انجام داد خیلی سریع سپاسگزاری می‌کنم.

پی نوشت: رعایت نکردن قانون عذرخواهی در اوایل سال 97 لطمه شدیدی در یک موردی به من وارد کرد، هم مالی هم عاطفی و کلا خیلی به ضررم تمام شد.

حسن شیرمحمدی


چرا مدیران نسبت به دورکاری کارمندان خود بیاعتمادند؟

ویروس کرونا بسیاری از کار و کسب‌ها را وادار به اتخاذ سیاست دورکاری کرده است. این موضوع مدیران را با چالشِ جدید و دشوارِ اداره‌ی نیروی کارِ خود مواجه کرده است. بسیاری از این مدیران پیش از این تجربه‌ی مدیریت چنین موقعیتی را نداشته و تقریباً هیچ‌کدام‌شان نیز آموزش لازم را برای این مهم ندیده‌اند. ظهور این شرایط بی‌سابقه، تاثیرات پیش‌بینی‌ناپذیری به همراه داشته و متعاقباً کار را برای مدیران سخت‌تر کرده است. به این ترتیب، مدیران ممکن است برای جبران عقب‌افتادگیِ کاری، سخت‌گیرتر شده و در نتیجه فشار بیشتری را بر روی کارکنانِ دورکارِ خود بیاورند.

حتی پیش از بروز کرونا نیز مدیریت کارمندانِ دورکار سختی‌های خاص خودش را داشت. تحقیقات نشان داده است که اگر مدیران حضور کارمندان خود را به چشم نبینند، نمی‌توانند به آن‌ها اعتماد کنند. این شک و تردید وجود دارد که کارمندانْ در خانه به موقع و به درستی به کارهای خود نمی‌پردازند. همین شک و تردید موجب فشار بیش از پیش آن‌ها به کارمندان شده، که این امر نیز منجر به به‌هم‌ریختنِ تعادل کار-زندگی و وارد آمدن استرس کاری می‌شود.

با توجه به شرایط فعلی بازار و مشاهده‌ی پسرفت اقتصادی، می‌توان این فرضیه را مطرح کرد که کارکنان به دلایلی قادر به انجام وظایف خود به مانند قبل نبوده و یا حداقل میزان بازدهی‌شان کاهش یافته است. این امر به نوبه‌ی خود باعث افزایش بی‌اعتمادی مدیریت شده و همین موضوع نیز منجر به تحمیل فشار بیشتر به کارکنان و در نتیجه کاهش انگیزه‌ی کاری و بازدهی آن‌ها می‌شود.

به منظور بررسی این فرضیه، تحقیقی با شرکت کارمندانِ دورکار صورت گرفت. در این تحقیق پرسش‌نامه‌ای شامل 92 سوال طراحی شد تا به بررسی تاثیرات ویروس کرونا بر عملکرد، سلامت و بازدهی کادر مدیریت و نیروی کار بپردازد. در این پرسش‌نامه از شرکت‌کنندگان پرسیده شد که آیا موقعیت انتخاب زمان، مکان و نحوه‌ی انجام کارهایشان را دارند یا خیر؛ آیا شغل‌شان با زندگی شخصی‌شان تداخل دارد یا خیر؛ و آیا با دشواری‌های تکنولوژیکی روبرو شده‌اند یا خیر. همچنین درخصوص شرایط روحی‌شان نیز سوالاتی پرسیده شد تا میزان مشغولیت، فرسایش احساسی، اضطراب و شور و شوق‌شان سنجیده شود.

این تحقیقات افرادِ حاضر در 24 کشور را در بر دارد و گستره‌ی وسیعی از صنایع را – از تولیدات و علم گرفته تا املاک و مستغلات، تحصیلات و خدمات مالی - شامل می‌شود. یافته‌های ابتدایی نشان داده است که مدیران زیادی در وظایف جدید خود به مشکل برخورده‌اند و نیاز به کمک دارند. همانطور که حدس زده شده بود، تحقیقات نشان داده‌اند که مدیریتِ بهتر بر سلامت و عملکرد کارکنن تاثیر مثبتی دارد.

اعتماد به نفس و اعتقادات مدیران و اعتمادشان به کارکنان دورکار

حدود 40 درصد مدیران و ناظران این تحقیق اعلام کرده‌اند که به توانایی‌هایشان برای مدیریت کارکنان دورکار باور ندارند. تعداد کسانی که اعلام کردند که به توانایی‌هایشان برای تاثیرگذاری و هماهنگی موثرِ کارکنان دورکار باور ندارند، نیز نزدیک همین رقم بوده است. این یافته‌ها حاکی از فقدان اعتماد به نفس در مدیران است. نتایج این تحقیق درخصوص دیدگاه مدیران به عملکرد کارکنانِ دورکار نیز چندان مطلوب نبوده است. 38 درصد مدیران قبول کرده‌اند که کارکنان دورکار معمولاً عملکرد بدتری نسبت به کارکنان حضوری دارند. 22 درصد دیگر نیز در این موضوع مردد بوده‌اند. این آمار نشان می‌دهد که به طور کلی کادر مدیریتی نظر خوشایندی نسبت به کارکنان دورکار ندارد.

بسیاری از مدیران نیز تردید داشتند که کارکنان دورکار بتوانند در گذر زمان انگیزه‌ی خود را حفظ کنند. 41 درصد این افراد شک و تردید واضح خود را اعلام نموده و 17 درصد دیگر نیز در این باره نه موافق بودند نه مخالف. اینکه عموماً نسبت به این شیوه‌ی کاری دیدگاهی منفی وجود دارد نیز در نگاه مدیران به عملکرد کارکنانِ دورکارشان بی‌تاثیر نبوده است. تقریباً یک سوم (29 درصد) مدیران کارآمدی کارکنان خود را زیر سوال برده و بیش از یک چهارم‌شان نیز (27 درصد) موافق بودند که کارکنان‌شان از مهارت‌های ضروری برخوردار نبودند.

نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که به طور کل تعداد به‌سزایی از مدیران اعتماد به نفس کمی برای اداره‌ی فعالیت‌های دورکاری داشته و دیدگاه‌های منفی‌ای نسبت به این نوع کار و کارکنان این چنینی دارند.

5 راه پیش رو

1. از بالاترین سطح ممکن شروع کنید. سخت است که از مدیران انتظار داشت که متفاوت از بالادستی‌های خود عمل کنند. مدیرانی که در اداره‌ی تیم‌های دورکار با مشکل مواجه شدند، خودْ استقلال شغلی کم و روسایی سلطه‌گر و با اعتماد پایین داشتند. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که سازمان‌ها باید از بالاترین سطح ممکن تغییرات را آغاز کنند.

2. فراهم آوردن حمایت عملی و روحی برای کارکنان دورکار. سازمان‌ها باید حرف خود را به عمل تبدیل کرده و واقعاً از کارکنان دورکار خود پشتیبانی کنند. این پشتیبانی می‌تواند شامل فراهم‌آوریِ تجهیزات موردنیاز، فراهم‌آوری منابع لازم برای کمک به سلامتی کارکنان، تخصیص مرخصی‌های بیشتر در صورت لزوم و آموزش به کارکنان به منظور انطباق با برنامه‌ی کاریِ تغییرپذیر باشد.

3. آموزش به مدیران درخصوص مزایای احتمالی دورکاری. تحقیقات فعلی موجود نشان می‌دهد که دورکاری می‌تواند از کار حضوری نیز پرثمرتر باشد، اما این در صورتی رخ می‌دهد که استقلال بالایی به دورکارها داده شود. اگر به  خاطر بی‌اعتمادی بخش مدیریتی، استقلال آن‌ها کم و مدیریت، ذره‌بینی باشد، در آن صورت بعید است که عملکرد کاری بهبود یابد.

4. آموزش به مدیران در خصوص نحوه‌ی استقلال بخشیدن به کارکنان. نمی‌توان صرفاً به مدیران گفت که به کارکنان خود اعتماد داشته باشند و دیگر هیچ. این کافی نیست. درواقع آن‌ها باید مهارت‌های جدید استقلال‌بخشی و توانمندسازی کارکنان را فرا بگیرند تا به کارکنان آزادی بیشتری در خصوص شیوه‌ی کاری و زمان‌بندی کارهایشان بدهند. این باعث افزایش انگیزه، سلامت و عملکرد کارکنان دورکار می‌شود. گاهی مدیران استقلال‌بخشی را با رها کردن اشتباه می‌گیرند. برعکس، استقلال‌بخشی با برقراری ارتباط مکرر و مرتب همراه است. اما این ارتباط نباید منجر به مدیریت ذره‌بینی شود.

5. مدیریت از روی نتایج. 

مدیریت از روی نتایج، موازی با استقلال شغلی شکل می‌گیرد. هنگامی که به افراد آزادی این را می‌دهید که خود تصمیم بگیرند که چگونه و چه وقت به کار خود بپردازند، مهم است که بسنجید که آیا نتایج مطلوب را ارائه می‌دهند یا خیر. بنابراین مدیران باید تمرکز بیشتری را بر روی خروجی کار بگذارند تا ورودی آن.

 

پرویز درگی