3 راه برای وسعت بخشیدن به منطقه آسایش
هر کدام از ما یک منطقه آسایش داریم. منطقه آسایش از نظر روانشناسی عبارت است از مجموعه رفتارها و فعالیتهایی که آنها را بدون تشویش و استرس و نگرانی انجام می دهیم. اگر انجام فعالیتی ما را دچار استرس می کند و احساس می کنیم که انجام آن ریسک دارد، آن فعالیت خارج از منطقه آسایش ما قرار دارد.
برخی از صاحب نظران فعالیتهای خارج از منطقه آسایش را به سه دسته تقسیم بندی می کنند:
- فعالیتهای متهورانه که منجر به ترشح آدرنالین درخون می شود؛ مانند پریدن از هواپیما با چتر نجات، پاراگلایدر سواری، پرش با موتور و…
- فعالیتهای حرفه ای مانند نوشتن کتاب، شروع یک کسب و کار جدید و…
- فعالیتهای مربوط به سبک زندگی مانند سخنرانی در مجامع، رها کردن شغلی که دوست ندارید و…
هر کدام از ما دارای نگرش وجهان بینی مشخصی هستیم و تفسیر خاصی از جهان داریم، این نگرش در ما ترسها و تمایلات ویژه ای ایجاد می کند که موجب می شود از برخی از کارها اجتناب کنیم.
بدیهی است که موفقیت ما بستگی تام و تمام به عملکرد های ما دارد. کسی که منطقه آسایش محدودی دارد و فعالیتهای محدودی انجام می دهد موفقیت های محدودی نیز می تواند بدست آورد. بنابراین گسترش منطقه آسایش از الزامات موفقیت در هر زمینه ای است.
شاید شما گارسنهایی را دیده باشید که چندین ظرف غذا را روی هم می گذارند و با ظرافت خاصی از بین مشتریان و میزها راه خود را به سمت میز مورد نظر می پیمایند. دکتر اریک برن بیانگذار مکتب تحلیل رفتار متقابل می گوید که اگر موانع ذهنی نبود این گارسنها می توانستند بالرینهای بزرگی بشوند.
بدیهی است که گذشتن از مرز منطقه آسایش کارراحتی نیست. برخی از افراد که به افزودن دستاوردهای خود اهمیت زیادی می دهند مانند افراد تیپ 3 و افراد تنوع طلب مانند تیپ 7 ، معمولاً انگیزه و اشتیاق کافی برای گسترش مرزهای منطقه آسایش خود دارند (هر چند آنها نیز در برخی از موارد محدودیتهای دیگری برای خود ایجاد می کنند). اما همه شخصیتها اینگونه نیستند و باید تلاش مضاعفی برای انجام فعالیتهای خارج از منطقه آسایش خود انجام دهند.
توصیه های زیر برای گسترش منطقه آسایش می تواند مفید باشد:
خود را بشناسید
برای عبور از مرزهای منطقه آسایش قبل از هرچیز دیگر باید خود را دقیق بشناسیم. خودشناسی از دوجهت به ما کمک می کند:
- خودشناسی به ما کمک می کند که ریشه ترسها و اجتنابهای خود را بشناسیم
- خودشناسی می تواند به ما کمک کند که برخی از ترسهای پنهان خود را ببینیم. واقعیت این است که بسیاری از ما قادر به دیدن ترسهای خود نیستیم و دلیل بی عملی خود را به گردن دیگران می اندازیم. مثلاً خانمی که در فعالیتهای اجتماعی دچار استرس می شود ممکن است با مردی ازدواج کند که جلوی اینگونه فعالیتها را بگیرد و یا خود این خانم، خود و دیگران را متقاعد کند که شوهرش با این فعالیتها مشکل دارد در حالی که هیچگاه با وی در این مورد صحبت نکرده است. یا فردی که جرأت ندارد شغل کسل کننده خود را عوض کند. ممکن است دلایلی بیاورد مانند اینکه همه جا همینطور است. هرگاه از بهانه هایی مانند “فایده ندارد.” یا “فلانی اجازه نمی دهد.” یا “شرایط مساعد نیست” استفاده می کنید با خود خلوت کنید و از خود بپرسید که آیا واقعا همینطور است؟ آیا دلیل اصلی این نیست که شما از انجام برخی از فعالیتها می ترسید.
هدف بلند مدت برای خود تعیین کنید
دومین گام برای گذشتن از مرزها و محدودیتهای منطقه آسایش و پشت سر گذاشتن استرس، هدف گذاری های بلند مدت و برنامه ریزی برای دستیابی به هدف است. هدف می تواند به ما شور و شوق لازم برای عمل کردن را بدهد.
برای یادگیری خود برنامه ریزی کنید
یکی از راههای افزایش منطقه آسایش یادگیری است. یادگیری به ما اعتماد به نفس لازم را برای دست زدن به اعمال جدید می دهد. یکی از دلایل استرس از انجام برخی از فعالیتها عدم مهارت در ان کار است. کسی که تاکنون رانندگی نکرده ممکن است از انجام آن وحشت کند ولی پس از یادگیری رفته رفته ترس وی کاهش می یابد. کسی که از سخنرانی می ترسد، یادگیری فوت و فن آن می تواند به وی کمک کند که ترس خود را کنار بگذارد. بنابراین یادگیری و مهارت آموزی کلید مهمی در گشایش مرزها و محدودیتهایی است که بر سر راه فعالیتهای سازنده ما قرار دارد.
وقتی از چیزی می ترسی خود را در آن انداز که سختی حذر کردن بدتر است از آنچه که می ترسی.
امام علی علیه السلام
حکمت 175 نهج البلاغه