قانون شماره 9-خودم را بیشتر از هرکسی در دنیا دوست دارم.
شاید کمی خودخواهانه به نظر بیاید اما معتقدم کسی که اولازهمه خودش را بپذیرد و با خودش در آشتی باشد و خودش را دوست داشته باشد آنگاه میتواند صمیمانه دیگران را دوست بدارد و به آنها عشق بورزد. نشانه اینکه خودمان را دوست داریم این است که چقدر به تغذیهمان اهمیت میدهیم. آیا به روابطمان توجه داریم. آیا به سلامتیمان اهمیت میدهیم یا با سیگار و قلیان و پرخوری آن را به خطر میاندازیم. چقدر به خودمان احترام میگذاریم. آیا بهترین دوست خودمان هستیم. آیا خودمان را میبوسیم! آیا به خودمان هدیه و پاداش میدهیم. آیا به بدنمان احترام میگذاریم. آیا خودمان را با همین بدن پرمو یا کم مو، چاق یا لاغر، تیره یا سفید و اندام درشت یا ریز پذیرفتهایم؟ آیا به خودمان افتخار میکنیم. آیا از خلقتمان راضی هستیم.
یک خاطره
استادم تعریف میکرد که مراجعهکننده خانمی داشت که گله و شکایت میکرد که جناب مشاور، شوهر من خیلی «جون دوست و خود عزیز» است به خاطر کوچکترین ناراحتیاش به پزشک مراجعه میکند. بسیار به سلامت و تغذیهاش حساس است و … من نمیدانم با ایشان چه کنم؟ مشاور هم به آن خانم گفته بودند: لازم نیست کاری بکنید؛ بروید خدا را شکر کنید؛ حتماً باید شوهرتان مریض و رنجور شود تا او را دوست داشته باشید. آیا دوست دارید شوهر بیماری داشته باشید که مجبور شوید از او مراقبت و پرستاری کنید یا شوهر سالمی که او از شما مراقبت کند.خودخواهی نه تنها جرم نیست بلکه کسی که خودخواه نباشد انسان نیست.